عــاشـقانه هـا

عاشقانه ای برای مردان فراموش شده

عــاشـقانه هـا

عاشقانه ای برای مردان فراموش شده

عــاشـقانه هـا

الهی! اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ کس را آنگونه نسوخته باشی.
شهید آوینی

۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است


هو المقیت


پاییز میرسد ...

و از انبوه برگهای زرد رنگ ،

میوه هایی طلایی رنگ باقی مانده اند !

انبوه برگهای رقصنده با باد ...

هیچگاه اجازه جلوه به میوه ها را نداده بودند؛

چه در بهار وچه در تابستان !

و عجیب که خزان ،

برگها را بی قیمت کرد و میوه ها را قیمتی !



دل نوشت:

بعضی وقت ها تنهایی خیلی خوبه..خوش بحالت خدا

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده


هو المقیت

کنــار قفــس اش، "پــرنــده"، صــدایــش نــزنیــد!

داغ دلــش، تــازه مــی شــود . . .


دل نوشت:

برای کشتن یک پرنده، یک قیچی کافیست.

لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی .

پرهایش را بزن ...خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند
۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۰۸
جعفر امن زاده


هو الملک

هیچ وقت مغرور نشو.

برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند....



دل نوشت:

دل شکسته همیشه برایمان کافیست

همیشه گریه ی بی انتهایمان کافیست

شکسته بالی مارا کسی نمیفهمد

همین نرفتن کرب و بلایمان کافیست

چقدر نامه نوشتم که دوستت دارم

چقدر گریه ؟ همین گریه هایمان کافیست

بیا و با غم رسوایی ام مدارا کن

قسم به چادر خیرالنسایمان کافیست؟

برای اینکه شب جمعه کربلا بروم

دعای خیر حضرت آقا رضایمان کافیست

 شاعر: محمد مهدی نسترن

۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۰۴
جعفر امن زاده

خداوند در قرآن | القرآن الکریم | Ghoran | Quran میفرماید:

و هنگامی که به آنها گفته شود، در زمین فساد نکنید میگویند ما فقط اصلاح کننده ایم!

سوره بقره آیه 11

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۱
جعفر امن زاده

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را


به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا


به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را


چو به دوشت عهد بندد زمیان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که زکوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آنکه شاید برسد به خاک پایش
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

 محمدحسین بهجت تبریزی
 شهریار
پی نوشت:
.:: علی (ع) پرچم هدایت - عکس: محمد صابر شیخ رضایی ::.
۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۶:۲۹
جعفر امن زاده



حضرت زهرا (س) وارد مسجد شد .

دید شمشیر روی سر امیرالمومنین گرفته اند و میخواهند به زور بیعت بگیرند .


فرمود :علی (ع) را رها کنید وگرنه پیراهن پیغمبر را به سر می افکنم و در درگاه خدا ناله میزنم و نفرینتان میکنم .

سلمان میگوید : به خدا سوگند دیدم ستونهای مسجد رسول خدا از زمین جدا شد که اگر کسی میخواست میتوانست از زیر آن عبور کند .

بـــی بــــی جــــــــــــان!
شما یک شمشیر برهنه دیدی روی سر امیر المومنین (ع) این طور بی تاب شدی ..
طاقت نداری مادر ....
برایت نمیگوییم آن شب چه شد ....

۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۳۰
جعفر امن زاده



هوالصبور

اینها برای هرچه علی بود نقشه داشتند ...

وقتی لبان کوچک تو بی جواب شد

مادر به جای آب، ز شرم تو آب شد

از چشم های حرمله پیداست فکر چیست

 مادر دعا نکرده ای و مستجاب شد


دل نوشت:

گریه نکن ، حرمله بیدار میشه....


جانم فدای حضرت علی اصغر (علیه السلام)

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده


ستاره های سو سو زن، در آسمان رمضان، نشسته بودند و ماه کاملِ درخشنده را تحسین میکردند. ناگاه، بارقه ای از زمین به پشت آسمان درخشیدن گرفت.

از آن بالادست دور، از آن ملکوت اوج گرفته، ستاره ها دیدند که در زمین، ماه نورسیده ای در قنداقه متبرکش؛ به سمت آسمانیان لبخند میزند. دیدند که آغوش فاطمه، شکلی مادرانه به خویش گرفت و آن ماه منیر را به سینه فشرد و دیدند که مهتاب، از شرم آن رخساره روشن، سر در ابرها فرو کرد.

خدایا! این چه شبی است که جای آسمان و زمین عوض شده... که ماه در زمین نشسته و به سمت آسمان، رخساره نشان میدهد!
ستاره ها، از تلألؤ خود دست کشیدند و مبهوت به تماشا ماندند و حسرتی ممنوع، سرا پایشان را فراگرفته است؛ حسرتی به رنگ یک آرزو؛ آرزویی که زیر لب زمزمه میکرد: ای کاش من ستاره این ماه سپیدبخت بودم و اطراف او، در طوافی ابدی سو سوی خویش را شب و روز عرضه میکردم.
سلام بر اقیانوس کرامت!
سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند!
سلام بر آغوش «کوثر»، که با رسیدن تو مادرانه شد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیه السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بیشائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاسته و مقدر است که در روزگارانی نه چندان دور، وارث تمام صبر فاطمی و عدل علوی، در زمانه بیحیدر، امیرالمؤمنین باشد و زخمها و طعنه های روزگار را جز به سکوت، پاسخی بر زبان نیاورد!

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۰
جعفر امن زاده


هوالنور

 اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور....


دل نوشت:

از آن زمان که گل ما به عشق می آمیخت

خدا، خدایی خود را به پای زهرا (سلام الله علیها) ریخت

مباد صبح قیامت شفاعتم نکنی

به غیر عاطفه از مادر انتظاری نیست ...

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده