این تایپوگرافیِ نه چندان زیبا تقدیم به امام حسین (ع)
دل نوشت:
در مکتب عشق جز تو استادی نیست؛
جانم به فدایت ای عزیزِ دلها....
طرح: خودم
این تایپوگرافیِ نه چندان زیبا تقدیم به امام حسین (ع)
دل نوشت:
در مکتب عشق جز تو استادی نیست؛
جانم به فدایت ای عزیزِ دلها....
طرح: خودم
دیشب شب دوم محرم بود ، خیلی کار داشتم و باید چندتا تحقیق در میاوردم ولی گفتم بیخیال و از پای کامپیوتر بلند شم برم پیش بچه ها تو هیئت ببینم کاری چیزی ندارن کمکشون کنم .
یکم خودمو جمع و جور کردم و لباس پوشیدم و رفتم دمه هیئت دیدم خیلی شلوغه .
دختر و پسر ، زن و مرد ، کوچیک و بزرگ جمع شده بودن داشتن سینه میزدن و عزاداری میکردن واسه امام حسین (ع) .
واقعا لذت بردم وقتی دیدم از هر قشری و با هر اعتقادی اومده بودن و داشتن به اندازه خودشون فیض می بردن .
به نظر من کلا ماه محرم واسه همه عزیزه . خیلی هارو دیدم به هیچی اعتقاد ندارن اما محرم که میشه لباس مشکی میپوشن و خیلی از کاراشون رو میذارن کنار .( به مسائل حاشیه ایش که همش ظاهر سازیه و ... کاری ندارم )
بعد از یکم نگاه کردن مردم و عذارایشون رفتم پیشه بچه ها که داشتن چایی میدادن .
دونه دونه باهاشون سلام علیک کردم و دیدم ماشالله همشون لباس مشکی های تنگ و خوشگل ، شلوار و کاپشن و کت های مرتب و شیک پوشیده بودن :))
از هیکلشونم نگم دیگه که همشون دم کرده بودن و بازوهارو انداخته بودن بیرون ، انگار اون پشت تو ایستگاه صلواتی دمبل گذاشته بودن نوبتی میرفتن میزدن تا پفشون نخوابه و بتونن موقع چایی دادن به دخترا جلب توجه کنن و دلبری کنن :|
بهشون گفتم ماشالله همه اومدید رو فرم ها ! گفتن از چند ماه پیش داشتیم سنگین تمرین میکردیم واسه محرم شاید فرجی شد و تونستیم یه مخ خوب بزنیم !
هم خندم گرفته بود ، هم ته دلم میسوخت واسه خودمون .
واقعا چرا جای همه چیزو عوض کردیم با هم ؟ دیشب خیلی دخترا رو میدیدم 7 قلم آرایش کرده بودن و وایساده بودن کنار خیابون ، سرشونم مثل پنکه میچرخید و به اینو اون لبخند میزدن ! ( البته خیلی هارم میدیدم که ساده و اومده بودن )
یادمه محرم پارسال صاحب یکی از همین هیئت ها گیر داده بود به دختر عمه ام و میخواست باهاش دوست بشه ! تا آخرشم خوم مجبور شدم یه دعوای حسابی راه بندازم و قضیه رو فیصله بدم !
نمیدونم چی باید بگم واقعا ...
ایشالله که ما از این دسته نباشیم و هدفمون از بیرون رفتن فقط عزاداری برای امام حسینمون باشه ...
التماس دعا ...
پی نوشتــ :
+ ساعت 5 بعد از ظهر این پست رو نوشتم و از اون موقع تا حالا دارم سعی میکنم ارسالش کنم ولی نمیشد !
+ فک کنم باید کم کم جمع کنم از بلاگفا برم ! خیلی داره اذیت می کنه دیگه !
دل نوشتــ :
+ طـوری زندگی کن که خبرِ مـرگتو Share کـنــن ، نـــه Like ...!
یا علی اصغر
وقتی لبان کوچک تو بی جواب شد
مادر به جای آب، ز شرم تو آب شد
بیهوده پا به سینه ی من می زنی مکوش
پیش لبان خشک تو دریا سراب شد
مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات
اما لبم ز تاول رویت کباب شد
وقتی عمود خیمه ی عباس را کشید
گفتم رباب: خیمۀ عمرت خراب شد
از چشم های حرمله پیداست فکر چیست
مادر دعا نکرده ای و مستجاب شد
لبخند می زنی و دل از تیر می بری ...
شاعر:حسن لطفی
دل نوشت:
بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ ...
شرمنده ام حسین
شب شش ماهت گذشت و من هنوز زنده ام ...
هوالشهید
محل عکس: منطقه عملیاتی هویزه
یا حسین
مادرت گفت بُنیَ دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غـوغـاست ابـاعــبـدالله
عکس: سرزمین فاطمی فکه
دل نوشت:
دیشب تمام “سردرد“های چند ساله ام را شمردم!
اما جمع اش،
باز هم کمتر از یک لحظه “پادرد” سه ساله ی تو شد …
ارباب من!
هوالودود
بزرگ شده درخت وجودم
پر از شاخ وبرگ گناه؛
اما هرچه هم باشم
ریشه در تربتت دارد،
این وجود من!
------------------------------------------------
عکس انسان با خودش چقدر فرق دارد ، دنیا با آخرت هم همان قدر فرق دارد.
ظاهر تو دنیاست و باطنت آخرت است.
دوربین و عکس و لایک و حلقه اجتماعی زیاد و بهترین آلبوم و صفحه اول بودن و بهترین بودن ، همه مال دنیاست
ولی دل مال آخرت است. ببین دلت چقدر پیش خدا و اهل بیت لایک دارد
همه عالم هم ، مال تو باشد همین که یک احتمال خطر بدهی بی قرار می شوی.
همیشه به خودت بگو خدا با من است .
توجّه به این حقیقت سبب می شود که مردن هم برای انسان آسان شود ، چه رسد به مشکلات کوچکتر .
این حرفت هم راست است ، چون خدا با همه هست .
دل نوشت:
احساس حضور خــــدا
در همه حال
همه مسائل را حل می کند.
آیت الله العظمی بهجت(ره)
ماهیان اقیانوس خمینی هستیم و تا وقتی به دستان اجنبی صید نشویم متوجه نعمت آب نخواهیم شد!
باید به آغوش ساحل برویم تا نظاره کنیم عطش آبزیانی که در تنگ های خالی دست و پا می زنند...
خوشا به حال آنانکه فهمیدند
در اقیانوس خمینی
ماهی می تواند غرق شود!
فدای لب تشنه ات یا ابا عبدالله