عــاشـقانه هـا

عاشقانه ای برای مردان فراموش شده

عــاشـقانه هـا

عاشقانه ای برای مردان فراموش شده

عــاشـقانه هـا

الهی! اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ کس را آنگونه نسوخته باشی.
شهید آوینی

۱۳ مطلب با موضوع «.:: مــــــــــــــحـــــــــــرم ::.» ثبت شده است

این تایپوگرافیِ نه چندان زیبا تقدیم به امام حسین (ع)


دل نوشت:

در مکتب عشق جز تو استادی نیست؛

جانم به فدایت ای عزیزِ دلها....


طرح: خودم

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۲ ، ۰۸:۵۰
جعفر امن زاده

دیشب شب دوم محرم بود ، خیلی کار داشتم و باید چندتا تحقیق در میاوردم ولی گفتم بیخیال و از پای کامپیوتر بلند شم برم پیش بچه ها تو هیئت ببینم کاری چیزی ندارن کمکشون کنم .

یکم خودمو جمع و جور کردم و لباس پوشیدم و رفتم دمه هیئت دیدم خیلی شلوغه .
دختر و پسر ، زن و مرد ، کوچیک و بزرگ جمع شده بودن داشتن سینه میزدن و عزاداری میکردن واسه امام حسین (ع) .

واقعا لذت بردم وقتی دیدم از هر قشری و با هر اعتقادی اومده بودن و داشتن به اندازه خودشون فیض می بردن .

به نظر من کلا ماه محرم واسه همه عزیزه . خیلی هارو دیدم به هیچی اعتقاد ندارن اما محرم که میشه لباس مشکی میپوشن و خیلی از کاراشون رو میذارن کنار .( به مسائل حاشیه ایش که همش ظاهر سازیه و ... کاری ندارم )

بعد از یکم نگاه کردن مردم و عذارایشون رفتم پیشه بچه ها که داشتن چایی میدادن .

دونه دونه باهاشون سلام علیک کردم و دیدم ماشالله همشون لباس مشکی های تنگ و خوشگل ، شلوار و کاپشن و کت های مرتب و شیک پوشیده بودن :))

از هیکلشونم نگم دیگه که همشون دم کرده بودن و بازوهارو انداخته بودن بیرون ، انگار اون پشت تو ایستگاه صلواتی دمبل گذاشته بودن نوبتی میرفتن میزدن تا پفشون نخوابه و بتونن موقع چایی دادن به دخترا جلب توجه کنن و دلبری کنن :|

بهشون گفتم ماشالله همه اومدید رو فرم ها ! گفتن از چند ماه پیش داشتیم سنگین تمرین میکردیم واسه محرم شاید فرجی شد و تونستیم یه مخ خوب بزنیم !

هم خندم گرفته بود ، هم ته دلم میسوخت واسه خودمون .

واقعا چرا جای همه چیزو عوض کردیم با هم ؟ دیشب خیلی دخترا رو میدیدم 7 قلم آرایش کرده بودن و وایساده بودن کنار خیابون ، سرشونم مثل پنکه میچرخید و به اینو اون لبخند میزدن ! ( البته خیلی هارم میدیدم که ساده و اومده بودن )

یادمه محرم پارسال صاحب یکی از همین هیئت ها گیر داده بود به دختر عمه ام و میخواست باهاش دوست بشه ! تا آخرشم خوم مجبور شدم یه دعوای حسابی راه بندازم و قضیه رو فیصله بدم !

نمیدونم چی باید بگم واقعا ...

ایشالله که ما از این دسته نباشیم و هدفمون از بیرون رفتن فقط عزاداری برای امام حسینمون باشه ...
التماس دعا ...


پی نوشتــ :

+ ساعت 5 بعد از ظهر این پست رو نوشتم و از اون موقع تا حالا دارم سعی میکنم ارسالش کنم ولی نمیشد !
+ فک کنم باید کم کم جمع کنم از بلاگفا برم ! خیلی داره اذیت می کنه دیگه !


دل نوشتــ :

+ طـوری زندگی کن که خبرِ مـرگتو Share کـنــن ، نـــه Like ...! 


منبع: خاطرات یک پسر سر به هوا _ www.gorbesag.blogfa.com

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۰
جعفر امن زاده


یا علی اصغر


وقتی لبان کوچک تو بی جواب شد

مادر به جای آب، ز شرم تو آب شد

بیهوده پا به سینه ی من می زنی مکوش

پیش لبان خشک تو دریا سراب شد

مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات

اما لبم ز تاول رویت کباب شد

وقتی عمود خیمه ی عباس را کشید

گفتم رباب: خیمۀ عمرت خراب شد

از چشم های حرمله پیداست فکر چیست

مادر دعا نکرده ای و مستجاب شد

لبخند می زنی و دل از تیر می بری ...

شاعر:حسن لطفی


دل نوشت:


بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ ...

شرمنده ام حسین

شب شش ماهت گذشت و من هنوز زنده ام ...

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۲:۳۰
جعفر امن زاده


هوالشهید


نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزمودند و لاغیر…
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
شهید سید مرتضی آوینی

محل عکس: منطقه عملیاتی هویزه


 

زندگی نامه شهید علم الهدی

شهید سید حسین علم الهدی فرزند آیة الله حاج سید مرتضی علم الهدی(ره) به سال 1337 شمسی پا به عرصه گیتی نهاد. فرزندی پاک از شجره مبارکه رسالت بود که در مهد علم و تقوا پرورش می‌یافت.

||ادامه زندگی نامه در ادامه مطلب||

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۰
جعفر امن زاده

یا حسین


مادرت گفت بُنیَ دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غـوغـاست ابـاعــبـدالله

عکس: سرزمین فاطمی فکه


دل نوشت:

دیشب تمام “سردرد“های چند ساله ام را شمردم!
اما جمع اش،
باز هم کمتر از یک لحظه “پادرد” سه ساله ی تو شد …

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۰
جعفر امن زاده


ارباب من!

گریه هایم، عقده هایم، ناله هایم را جمع کرده ام تا گریه کنم بر بدن پاره پاره علی اکبرت، بر اینکه دشمنان  چشم دیدن این را نداشتن که عمو عباس یه سر و گردن از همه آنها بالاتر است، برای همین پای عمود آهنی را به میدان باز کردند....

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۰
جعفر امن زاده


یا حسینــــ
از شب اول محرم تن ما بیمه ی اشک هایمان بر حسین شده طوری که حتی آتش جهنم بر آن اثر ندارد. اما  این شب ها میسوزیم از غم ارباب؛ از  اینکه ارباب طفل شش ماهه را به دست تیر سه شعبه ی حرمله بسپارد تا ما شیعیان امروز درک کنیم که تا ابد مدیون اهل بیت هستیم...
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۰:۲۶
جعفر امن زاده

هوالودود

بزرگ شده درخت وجودم
پر از شاخ وبرگ گناه؛
اما هرچه هم باشم
ریشه در تربتت دارد،
این وجود من! 

------------------------------------------------ 

عکس انسان با خودش چقدر فرق دارد ، دنیا با آخرت هم همان قدر فرق دارد.
ظاهر تو دنیاست و باطنت آخرت است.
دوربین و عکس و لایک و حلقه اجتماعی زیاد و بهترین آلبوم و صفحه اول بودن و بهترین بودن ، همه مال دنیاست
ولی دل مال آخرت است. ببین دلت چقدر پیش خدا و اهل بیت لایک دارد
همه عالم هم ، مال تو باشد همین که یک احتمال خطر بدهی بی قرار می شوی.
همیشه به خودت بگو خدا با من است .
توجّه به این حقیقت سبب می شود که مردن هم برای انسان آسان شود ، چه رسد به مشکلات کوچکتر .
این حرفت هم راست است ، چون خدا با همه هست .


دل نوشت:

احساس حضور خــــدا
در همه حال
همه مسائل را حل می کند.
آیت الله العظمی بهجت(ره)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۲ ، ۱۱:۳۰
جعفر امن زاده

ما ایــرانـــی هــا

ماهیان اقیانوس خمینی هستیم و تا وقتی به دستان اجنبی صید نشویم متوجه نعمت آب نخواهیم شد!

باید به آغوش ساحل برویم تا نظاره کنیم عطش آبزیانی که در تنگ های خالی دست و پا می زنند...


خوشا به حال آنانکه فهمیدند

در اقیانوس خمینی

ماهی می تواند غرق شود!


فدای لب تشنه ات یا ابا عبدالله

۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۰۳:۵۷
جعفر امن زاده



هو الرزاق

حسین جان

تسبیحی بافته ام

نه از جنس سنگ و خاک

بلور اشک هایم را به نخ کشیده ام

این روزها به جای ذکر و دعا باید گریست....


نفس المهموم لظلمنا تسبیح، و همّه لنا عبادة، و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله

 ثم قالابو عبدالله: یحب ان یکتب هذا الحدیث بالذّهَب

نفس کشیدن کسی که برای ما ظلمی که بر ما مهموم باشد،

تسبیح، و مهموم بودن او برای ما عبادت است، و کتمان کردن سِرّ ما جهاد در راه خداست.

پس ابوعبدالله (علیه السلام) فرمود: واجب می شود که این حدیث به طلا نوشته شود

امالی للمفید،ص18؛بحار الانوار،ج74،ص275



دل نوشت:

میخواهم با تسبیح اشک هایم ذکر گویت باشم ،

همین که تسبیح تمام نمی شود برای آرامشم کافیست

۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۱
جعفر امن زاده