عــاشـقانه هـا

عاشقانه ای برای مردان فراموش شده

عــاشـقانه هـا

عاشقانه ای برای مردان فراموش شده

عــاشـقانه هـا

الهی! اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ کس را آنگونه نسوخته باشی.
شهید آوینی

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا» ثبت شده است

...و عادتُکم الإحسان، و سجیَّتُکم الکَرم... لباس یکی بوی کاه گل می داد. یکی یک راست از اصطبل آمده بود. آن یکی کارش حجامت بود؛ او هم یک راست می آمد آن جا. پیش امام. و او هوای همه را داشت. همه را دور خوش جمع می کرد. با همه گل می گفت و گل می شنید. سر سفره که بودیم هوای همه را داشت. چرایش را می دانستم. چون همه انسان بودند. الآن هم بعضی ها بوی خاک می دهند. حتی بوی تعفن... ولی خاطرم جمع است که همه را راه می دهد. کنار همه می نشیند. امام است دیگر... باید با همه بُر بخورد تا چند نفر را بردارد و ببرد. و می گوید شما همه انسانید. اول همه را می برد گرمابه و بعد گلستان. رفیق گرمابه و گلستان... کوچه ی کناری یکی بود که خدمتکارش را می زد. می گفت چرا لقمه را بالاتر نمی آوری تا صاف توی دهنم بگذاری؟ و صاف می زد توی دهنش. اما آن ماجرا مربوط به کوچه کناری بود. اسمش کوچه دنیاست و هرکس را که سیاه است و بی چیز، می خرد و توی سرش می زند تا زیر سرش بلند نشود. کوچه ی ما اما، اسمش کوچه ی کریم است. من این جا خدمت کرده ام. حلوای گردویی را لقمه می کرد و به دهانم می گذاشت. باور نمی کنید؟ من هم اول باور نمی کردم. نکند شما هم مثل آن وقت های من ساکن کوچه دنیایید؟ اما راستش همین است که می گویم. چرایش هم روشن است دیگر. من انسانم و برای او فرقی ندارد اسمم چیست یا نژادم یا خانواده ام یا شکل لباسم. راستی خانه اش مهمانی رفته ای؟ یکی رفته بود و می گفت نگذاشت دست به سیاه و سفید بزنم. تا دستم را دراز کردم و خواستم چراغ را تنظیم کنم، مانعم شد. می گفت «شما مهمانید و ما از مهمان مان کار نمی کشیم». یک بار امتحان کردنش ضرر ندارد. پشیمان نشوی. تازه به مهمان ها لباس هم می دهد. «و لباسُ التقوی، ذلک خیر»... فقط کافی است بروی حرم، جلوی در بایستی و بگویی: ضیفُک ببابِک... . مهمانت درِ خانه ات ایستاده... . بعضی از مهمان ها توی ساکشان لباس کارگری هم دارند. نه از این لباس های کارگری که او دوست دارد. یک جور لباس کارگری خاص است. از مهمانی که بیرون می روند، سریع لباس تازه شان را در می آورند و آن لباس کارگری را می پوشند. میروند سر گذر دنیا می ایستند و هر ماشینی که بوق زد سریع سوار می شوند. راستی چرا راننده های این ماشین ها همه مثل هم اند؟ چقدر چهره شان آشناست. اوه... شناختمش. همان است که هر روز می آید تا به سوگندش عمل کند؛ که: سر راه مستقیم تو، سر راه شان را می گیرم... لأقعُدَنّ لهم صراطَک المُستقیم... . این بار که از مهمانی کوچه کریم برگشتی، «بسم الله» تازه ای بگو و بگو: اعوذُ باللهِ مِن الشیطانِ الرجیم... .

نویسنده : علی توسلی

عکاس : حمید عربلین

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۰۴:۳۰
جعفر امن زاده

| میلاد شمس الشموس و انیس النفوس آقا علی ابن موسی الرضاع مبارک باد |

دل نوشت:


مگر سیاهی چشم تو مرحمت بکند

و گرنه بخت سیاهی که داشتم ، دارم

لبم به ذکر خوش آن حبیب افتاده

که بر مشام دلم عطر سیب افتاده


طــرح: خـودم (جعفر امن زاده)

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۴۰
جعفر امن زاده

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده
خاطره شماره 10

دانلود پاورپوینت روز دهم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده
خاطره شماره 9

دانلود پاورپوینت روز نهم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده
خاطره شماره 8

دانلود پاورپوینت روز هشتم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده
خاطره شماره 7

دانلود پاورپوینت روز هفتم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده
خاطره شماره 6

دانلود پاورپوینت روز ششم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:


۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده
خاطره شماره 5

دانلود پاورپوینت روز پنجم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده

خاطره شماره 4

دانلود پاورپوینت روز چهارم

_ برای مشاهده متن خاطره به ادامه مطلب مراجعه فرمائید _

ر:

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۰
جعفر امن زاده